سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/7/29
4:41 صبح

داستان : داستان جالب

بدست جواد ام جی در دسته داستان

بلافاصله بعد از اینکه زن پیتر از زیر دوش حمام بیرون اومد پیتر وارد حمام شد
همون موقع زنگ در خونه به صدا در اومد
زن پیتر یه حوله دور خودش پیچید و رفت تا در رو باز کنه
همسایه شون -رابرت- پشت در ایستاده بود
تا رابرت زن پیتر رو دید گفت: همین الان 1000 دلار بهت میدم اگه اون حوله رو بندازی زمین
بعد از چند لحظه ، زن پیتر حوله رو میندازه و رابرت چند ثانیه تماشا می کنه و 1000 دلار به زن پیتر میده و میره
زن دوباره حوله رو دور خودش پیچید و برگشت
پیتر پرسید: کی بود زنگ زد؟ زن جواب داد: رابرت همسایه مون بود
!!پیتر گفت: خوبه… چیزی در مورد 1000 دلاری که به من بدهکار بود گفت؟
نتیجه اخلاقی: اگه شما اطلاعات حساس مشترک با کسی دارید که به اعتبار و آبرو مربوط میشه ، همیشه باید در وضعیتی باشید که بتونید از اتفاقات قابل اجتناب جلوگیری کنید