حتما نظر بدید...
این کلیپ یه انیمیشن خنده داره که نشون میده چطور انسانهای اولیه که تو غار زندگی می کردن انیمیشن می ساختن.
روی دانلود کلیک کنید...
دانلود (700کیلوبایت)
بدست جواد ام جی در دسته عمومی
حتما نظر بدید...
این کلیپ یه انیمیشن خنده داره که نشون میده چطور انسانهای اولیه که تو غار زندگی می کردن انیمیشن می ساختن.
روی دانلود کلیک کنید...
دانلود (700کیلوبایت)
بدست جواد ام جی در دسته عمومی
حتما نظر بدید...
نهج الفصاحه
اثری که پیش روی شماست، مجموعهای از کلمات گهر بار رسول خداصلی الله علیه وآله است که توسط مرحوم ابولقاسم پاینده جمع آوری شده بود؛ ولی اکنون شالوده آن کتاب تغییر یافته و با کارهای نوینی که بر روی آن صورت گرفته، میتوان گفت حیات جدیدی به خود گرفته است. از جمله کارهایی که انجام شده، میتوان به این موارد اشاره کرد: 1. تمام احادیث جمعآوری شده، در 412 موضوع اصلی و 1774 موضوع فرعی موضوع بندی شده است. 2. تمام موضوعات اصلی برحسب حروف الفبا مرتب شده است تا دستیابی به موضوعات را برای مطالعه کننده آسان سازد.
روی دانلود کلیک کنید
دانلود (500کیلوبایت)
بدست جواد ام جی در دسته عمومی
حتما نظر بدید...
مقاله زیر رو حتما بخونید
بدست جواد ام جی در دسته عمومی
حتما نظر بدید...
امروز می خوام سایت خود سامی یوسف خواننده مسلمان که حتما آهنگاشو تو تلویزین دیدن رو معرفی کنم
تو سایتش هم میتونید آدرس وبلاگشو (البته نه توی بلاگفا)ببینید
میتونید آخرین عکساشو ببینید
میتونید آخرین آلبومهاشو بخرید(البته خوب نگشتم که ببینم میشه آهنگاشو دانلود کرد یا نه!)
بدست جواد ام جی در دسته
دوست داشتن سگی
مامان؟
جانم!
تو منو بیشتر دوست داری یا جسی رو؟
زن زیر گلوی توله سگ را آهسته می خواراند. بدون این که سرش را بالا بیاورد:این چه حرفیه عزیزم!
معلومه که تورو دوست دارم.تو دخترمی.
زیر چشمی به ظرف دخترک نگاه کرد:اگه صبحانه ات رو خوردی می تونی بری بازی.فقط تو آب نری.
دختر کوچولو دوستانش را دید که خنده کنان کنار ساحل دنبال هم می دویدند،آب بازی می کردند
و مادرش را که توله سگ را بالا گرفته بود، او را در هوا تکان می داد و با او حرف میزد.
از جا بلند شد.از جا میوه ایی سیبی برداشت و به طرف توله پرت کرد.با سرعت از میز دور شد و چند متر
آن طرف تر ایستاد.دست به کمر زد:تو مامان دروغ گویی هستی.
زن داد زد:دختر بد
به جایی که ضربه خورده بود دست کشید.ناله ی توله بلند شد.
زن او را محکم به سینه اش فشار داد:ناراحت نشو عزیزم.بچه اس دیگه.من معذرت می خوام.
نویسنده:سهیل میرزایی
بدست جواد ام جی در دسته
تکیه گاه!!!
صورتش را روی شانه ی جک بالا و پایین برد.
نفس راحتی کشید:ممنونم که اجازه دادی سرمو روی شونه ت بذارم.احساس آرامش عجیبی به م
دست داد.
جک سرش را جلو برد و زبان در آورد.
زن با کف دست صورت او را پس زد:تو که می دونی از این کار بدم می یاد.
دوباره سر را روی شانه ی او گذاشت:حالا بذار یه کمی بخوابم.
و چشم روی هم گذاشت.
جک رو گرداند و به قاب عکس روی دیوار نگاه کرد. عکس زن و خودش که کنار ساحل انداخته شده بود.
زن، دست ها را قلاب کرد و لای پایش گذاشت:آفرین پسر خوب.
چشم بازکرد و به ترک تازه ی روی سقف خیره شد.
یک آن، نگاهش در نگاه جک تلاقی کرد.
خندید:ای سگ بدجنس!!!
جک دمش را بالا برد و آهسته در هوا تکان داد.
نویسنده:سهیل میرزایی